جدول جو
جدول جو

معنی سوت کشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

سوت کشیدن
صفیر از دهان یا از سوت در آوردن
تصویری از سوت کشیدن
تصویر سوت کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
سوت کشیدن
((کَ یا کِ دَ))
با دهان سوت زدن
تصویری از سوت کشیدن
تصویر سوت کشیدن
فرهنگ فارسی معین
سوت کشیدن
سوت زدن، در آوردن صدای ممتد خالی از حروف هجا از میان دو لب یا از آلت مخصوص، صفیر زدن، شپلیدن، شخلیدن، شخولیدن
تصویری از سوت کشیدن
تصویر سوت کشیدن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اتو کشیدن
تصویر اتو کشیدن
اتو زدن اتو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
دست مالیدن لمس کردن، دست دراز کردن بطمع، گدایی کردن یا دست کشیدن از چیزی. دست برداشتن از آن صرفنظر کردن از وی، فارغ شدن از آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستم کشیدن
تصویر ستم کشیدن
تحمل ظلم کردن ستم دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرک کشیدن
تصویر سرک کشیدن
سر کشیدن از جایی یواشکی برای اطلاع از امری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طول کشیدن
تصویر طول کشیدن
به درازا کشیدن، ادامه یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سختی کشیدن
تصویر سختی کشیدن
رنج بردن، زحمت کشیدن، تحمل فقر و تنگ دستی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست کشیدن
تصویر دست کشیدن
دست مالیدن، لمس کردن، با دست مالش دادن، کنایه از دست برداشتن از چیزی یا کاری، کنایه از تعطیل کردن کار، فارغ شدن از کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
کشیدن و امتداد دادن سیم برق یا تلفن یا تلگراف از جایی به جای دیگر و وصل کردن آن، سیم کشی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتو کشیدن
تصویر اتو کشیدن
کشیدن اتوی داغ بر روی جامه یا پارچه که چروک های آن هموار شود، اتو زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صورت کشیدن
تصویر صورت کشیدن
صورت کردن، تصویر ساختن، نقاشی کردن، پنداشتن، تصور کردن، چیزی را خلاف واقع نمودن، گزارش دروغ دادن، ساختن پیکری شبیه انسان یا چیز دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صورت کشیدن
تصویر صورت کشیدن
تصویر کشیدن نقاشی کردن، عکاسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طول کشیدن
تصویر طول کشیدن
به درازا کشیدن ادامه یافتن بدرازا کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موس کشیدن
تصویر موس کشیدن
از میان لبان صفیری در آوردن (شبیه بصوت) برای نوازش کودک
فرهنگ لغت هوشیار
بر آوردن صدا از لب جمع شده بمنظور متوجه ساختن کودک نوزاد یا راندن و تشویق کردن اسبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرت کشیدن
تصویر هرت کشیدن
بالاکشیدن موادمایع (یامواد غلیظ تر مانندآش) دردهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست کشیدن
تصویر دست کشیدن
((دَ کِ دَ))
دست مالیدن، ترک چیزی گفتن، تربیت کردن، پرورش دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرک کشیدن
تصویر سرک کشیدن
((سَ رَ. کَ یا کِ دَ))
دزدیده و پنهانی به جایی نظر انداختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
نصب سیم و تجهیزات وابسته برای ایجاد یک مدار یا شبکه تازه، چرک کردن زخم در اثر آب آلوده یا سرما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوش کشیدن
تصویر گوش کشیدن
((کِ دَ))
کنایه از توجه نکردن، اهمیت ندادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منت کشیدن
تصویر منت کشیدن
((~. کِ دَ))
پس از قهر با کسی به جلب رضایت و طلب آشتی با وی برآمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ستم کشیدن
تصویر ستم کشیدن
تحمل ظلم و ستم کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرک کشیدن
تصویر سرک کشیدن
به جایی سر زدن و سرکشی کردن، دزدیده از جایی به جای دیگر نظر انداختن
فرهنگ فارسی عمید
прокладывать проводку
دیکشنری فارسی به روسی
прокладати дроти
دیکشنری فارسی به اوکراینی