- سوت کشیدن
- صفیر از دهان یا از سوت در آوردن
معنی سوت کشیدن - جستجوی لغت در جدول جو
- سوت کشیدن ((کَ یا کِ دَ))
- با دهان سوت زدن
- سوت کشیدن
- سوت زدن، در آوردن صدای ممتد خالی از حروف هجا از میان دو لب یا از آلت مخصوص، صفیر زدن، شپلیدن، شخلیدن، شخولیدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اتو زدن اتو کردن
دست مالیدن لمس کردن، دست دراز کردن بطمع، گدایی کردن یا دست کشیدن از چیزی. دست برداشتن از آن صرفنظر کردن از وی، فارغ شدن از آن
تحمل ظلم کردن ستم دیدن
سر کشیدن از جایی یواشکی برای اطلاع از امری
به درازا کشیدن، ادامه یافتن
رنج بردن، زحمت کشیدن، تحمل فقر و تنگ دستی کردن
دست مالیدن، لمس کردن، با دست مالش دادن، کنایه از دست برداشتن از چیزی یا کاری، کنایه از تعطیل کردن کار، فارغ شدن از کار
کشیدن و امتداد دادن سیم برق یا تلفن یا تلگراف از جایی به جای دیگر و وصل کردن آن، سیم کشی کردن
کشیدن اتوی داغ بر روی جامه یا پارچه که چروک های آن هموار شود، اتو زدن
صورت کردن، تصویر ساختن، نقاشی کردن، پنداشتن، تصور کردن، چیزی را خلاف واقع نمودن، گزارش دروغ دادن، ساختن پیکری شبیه انسان یا چیز دیگر
تصویر کشیدن نقاشی کردن، عکاسی کردن
به درازا کشیدن ادامه یافتن بدرازا کشیدن
از میان لبان صفیری در آوردن (شبیه بصوت) برای نوازش کودک
بر آوردن صدا از لب جمع شده بمنظور متوجه ساختن کودک نوزاد یا راندن و تشویق کردن اسبان
بالاکشیدن موادمایع (یامواد غلیظ تر مانندآش) دردهان
نصب سیم و تجهیزات وابسته برای ایجاد یک مدار یا شبکه تازه، چرک کردن زخم در اثر آب آلوده یا سرما
تحمل ظلم و ستم کردن
به جایی سر زدن و سرکشی کردن، دزدیده از جایی به جای دیگر نظر انداختن
прокладывать проводку
verkabeln
прокладати дроти
okablować
fazer fiação
cablare
cablear